نشت نشا

نویسنده اش را از پیشتر ها میشناختم با اولین کتابش "ارمیا" و میدانستم که دانش آموز "علامه حلی" تهران بوده است و دانش آموخته ی مهندسی مکانیک در طراحی جامدات "دانشگاه صنعتی شریف" و گویا بعدتر ها جامعه شناسی. این از نویسنده ی کتاب، "رضا امیرخانی"!
اولین بار اسم این کتاب را پشت جلد همان ارمیا دیدم و توضیحی اجمالی و همین!
دفعه ی بعد سال اول دانشگاه بود، روزهای اول، کارگاهی که برای خلاقیت گذاشته بودند و یکی از بچه های سال بالایی میگرداندش که دو جایزه ی جشنواره ی خوارزمی داشت و این بار کمی از کتاب را برایمان خواند که همین پایین تر گذاشته ام!
نمایشگاه کتاب امسال غرفه ی نشر نیستان بودم که دیدم این کتاب را هم دارد گرچه ناشر کتاب نشر قدیانی ست.
مصمم شدم بخرمش. حالا دلیلش نثر خوب و شیوه ی بیان امیرخانی بود و خاطره ی خوب کتاب های دیگرش یا علاقه به اصل موضوع نمیدانم.
خریدمش و با سرعت هرچه تمام تر خواندمش.
کتاب در مورد فرار مغز هاست یا به تعبیر نویسنده "نشت نشا".
"نشت را در فرهنگ معنا کرده اند سرایت آب و آتش از جایی به جای دیگر.نشت را معقول تر دیدم از مهاجرت و فرار، چرا که نشت به خلاف مهاجرت که با هجرت همنشینی ذهنی دارد و مثبت است، عیب ظرف را نیز می نمایاند و به خلاف فرار که تند و منفی است، حرکت نرم و آرام یک جریان را نیز نشان میدهد.
نشا هم همان قلمه ای است که میزنند تا پسان فردا که گرفت محصولشان بدهد."در این کتاب نویسنده ابتدا به بررسی پدیده ی نشت نشا میپردازد و سپس راهکار ارائه میدهد که چه کنیم. نویسنده میگوید که چرا مغز های مملکت ما، نخبه هایمان از کشور میروند و چه طور میشود جلوی آن را گرفت.
"رمق دانشجوی مهندسی مان را میکشیم که یاد بگیرد چگونه طراحی کند. به زور کتاب طراحی اجزای جوزف ادوارد شیگلی را طی شش واحد تنقیه اش میکنیم که خوب حالی اش شود. حالا او میتواند مسائل سه بعدی انتزاعی نا معین را حل کند. "طراحی کنید پره ی شوفاژی را به صورت مثلث متساوی الساقین با قاعده ی a و زاویه ی راس o که از انتهای آن وزنه ای به وزن M آویزان است، به صورتی که کمترین خمش (خیز) را داشته باشد، و تواماً بیشترین انتقال حرارت را. ضمنا به دلیل محدودیت جا، ماده ای را برای ساخت آن انتخاب کنید که کم ترین ضریب انبساط طولی را داشته باشد . . . " یک مساله ی مشکل پارامتریک! یک لغز! یک چیستان مزخرف! و البته از دید آقایان، انتهای سوال علمی. علم به معنای ترجمه ای آن. برای حل آن تصویر سیاه و سفید جد و آبائت پیش چشمت می آید و از ریاضی دوم دبستان تا معادلات دیفرانسیل دو را باید از بر باشی. اما . . . خیال میکنی با حل آن گرهی از مشکلات فروبسته ی این مملکت حل میشود؟فردا روز که فارغ التحصیل و جویای کار رفتی و در یک ساختمان و زیر دست یک تاسیساتی شروع کردی به نصب شوفاژ، جرینگی میفهمی که این مساله نه به درد دنیایت خورده است و نه به درد آخرت. دوزاری ات می افتد و می فهمی که دانش جویان زرنگ تر از تو، همان موقع این را دریافته بودند که چنین مسائلی را دودره میکردند و از رو دست تو کپی می کردند.
دانشگاه ما از زندگی مردم کشورش فاصله گرفته است. نه فقط دانشگاه که کل سیستم آموزشی ما از چنین داء معضل و کار بی بیرون شدی رنج میبرد. سوالی از بیرون به دانشگاه ما ارائه نمی شود."
کتاب واقعا جالب بود و جذب کننده و همان طور که گفتم نثر خوب نویسنده هم مزید بر علت شد که این کتاب را معرفی کنم، تا اگر فرصتی دست داد و رغبتی بود بخوانیدش.
فصل بندی های کوتاه و عبارات و اصطلاحات به جا اجازه نمیدهد که خسته شوید.
کتاب 102 صفحه است و نشر قدیانی در سال 1387 برای چهاردهمین بار منتشرش کرده است و با 1200 تومان میتوانید یک جلدش را بخرید.
امیدوارم که مورد توجهتان واقع شود.